وبلاگ متفکران
اضطراب اجتماعی تعریف پزشکی اضطراب را می توان اینگونه داشت که شامل عواملی است که در مجموع و یا به تنهایی باعث تاثیر بر کار کرد بدن می باشد .(که به دودسته ی اضطراب خوب و اضطراب بد می توان دسته بندی کرد که ما در مورد دسته ی بد آن در این مقال صحبت می کنیم ) به این معنی که این عوامل با تاثیر بر غده ی هیپوفیز باعث اختلال در کار کرد غدد تیروئید ،قشر فوق کلیوی،رحم،غدد شیری در زنان ،تخمدان ،پوست و....می شود . اگر چه تعریف بالا به طور خیلی خلاصه ذکر شد ولی عمق فاجعه و گستره ی تاثیر اضطراب بر کار کرد بدن مشخص شد . این تحریکات اگر به طور مداوم بر روی بدن و غدد مختلف بدن وجود داشته باشد به مرور زمان باعث ایجاد سرطانها ی مختلف به خصوص در این نواحی ،نازایی های مقطعی و یا دائمی و... خواهد شد . در ضمن اینکه نارضایتی اجتماعی در بین این استرس های اجتماعی اگر چه ممکن است به تنها بروز کننده ی انقلابی نباشد ولی می توانددرعدم کارایی و بهره وری آحاد مردم و یا گروهای خاص بسیار موثر باشد . به همین دلیل سالیان سال است که کشورهای مختلف با ایجاد واحدهای تحقیقی در حال بررسی و رفع عواملی هستند که در مردم و ملتشان ایجاد اضطراب و استرس می کند . اگر چه شاید بعضی از عوامل را نمی توان به روشنی رصد کرد مانند عوامل ارثی(از قبیل حساس بودن انسانها ،زمینه ی عصبی داشتن انسانها و.... ) بسیاری از عوامل و اخلاقیاتی که به انسانها ارث می رسد و در قرآن مجید ذکر شده است که :ای پیامبر تو. را دارای خلق عظیم قرار دادیم چرا که اگر اگر غیر از این بود مردم به سمت تو جذب نمی شدند . این آیه به روشنی نشان می دهد که بسیاری از خلق و خوی انسانها ارثی است . (اگر چه عوامل محیطی می تواند زمینه ی بالقوه کردن و یا بالفعل ماندن آنها را فراهم کند.که مورد بحث این مقال نیست )ولی آن چیزی که امروز مورد بحث است رصد کردن عوامل خارجی است که می تواند با تاثیر بر روی اخلاق انسانها زمینه ی اضطراب و استرس و یا به طور مستقیم خود استرس را در آنها به وجود بیاورد .مانند اضطرابهایی که از طریق عوامل فیزیک ی مانند تغییر آب و هوا بر فرد ایجاد می شود ،و یا از طریق ورود بعضی از مواد شیمیایی مانند خوردن بعضی از غذا و...در بدن به وجود می آیند ویک سری از محرکها که از طریق عوامل خارجی به روحی و فکری بر فرد عارض می شود مانند: ،اضطرابهایی که از طریق روابط فامیلی بر فرد ایجاد می شود ،استرسهایی که از طریق روابط کاری بر فرد ایجاد می شود ،.. و ازهمه با اهمیت تر اضطرابهایی است که از طریق قوانین کشوری و دولتی بر افراد می تواندایجاد شود که شاید بتوان آن را به طور کلی " اضطراب اجتماعی" نامید . به این ترتیب اضطرابهایی که از طریق تصمیم گیرها ،جهت گیریهای سیاسی،اضطرابهایی که از طریق شبکه ی اجتماعی و مجازی ...،اضطرابهایی که از طریق وقوع عوامل نامساعد و مخرب طبیعی و... ایجاد می شود و طیف وسیعی دارد را شامل می شود که ما سعی می کنیم به طور کاملا خلاصه نگاهی اجمالی به همه ی آنها بیاندازیم.من در اینجا دوست دارم که شما را دیدن شیوه ی نوینی از اضطراب اجتماعی دعوت کنم : فکر کنید در یک محله به مدت ده سال اعتیادداشتن وخرید و فروش مواد مخدر بود (مانند کشور هلند امروزی)و یک دفعه وقتی من نوعی شب خوابیدم و صبح که بیدار شدم کستره ی عظیمی از افراد پلیس را در خیابان می بینم که در حال جمع کردن افراد معتاد هستند !حالا به نظر شما این کار (جمع کردن معتادان به وسیله ی پلیس )از جمله کارهای استرس زا است و یا نه ؟ جواب- طبق تعریف هر گونه تغییری در محیط که باعث ایجاد تاثیر کاذب بر کارکرد غده های هیپوفیز باشد استرس زا است . حالا شما می پرسید کی گفته که این تغییر باعث تغییر در کار کرد غده ی هیپوفیز افراد می شود !من برای شما به سادگی ثابت خواهم کرد : نظریه ای به نام "شرطی شدن " در روان شناسی وجود دارد(که این نظریه را متعلق به پائولف و تراندیک و...می دانند که منشا اصلی این نظریه در خیلی پیشتردر قرآن مطرح شده است -برای مطالعه ی بیشتر در زمینه ی اثبات خواستگاه این نظریه به کتاب تاثیر آداب غذا خوردن نوشته ی این جانب صفحه 105 مراجعه فرمایید.)طبق این نظریه افراد در ضمیر ناخوداگاه خود بین اسمها و یا اشخاص و حوادث رابطه ی معنی داری ایجاد می کنند به طور مثال بارها برای شما اتفاق افتاده است که میوه ی ترشی را ببینید و ناخود آگاه آب دهان شما زیاد می شود . بنابراین ضمیر نا خود آگاه ما به دلیل داشتن تجربیاتی که در کوچکی داشته ایم و یا بر اساس آمیزه هایی که به مرور زمان داشته ایم به صورت شرطی عمل کرده و ادامه ی حوادث و یا ارتباط آن را با حوادث مختلف تصویر سازی می کنند که این تصویر سازی باعث تغییراتی در کار کردها ی بدن ما می شود . فلسفه های حجاب و نماز و اذان و غیره نیز در مراتبی همین است که دردر این مقال نمی گنجد (در صورت تمایل به منبعذکر شده مراجعه فرمایید ). بنابراین شما با دیدن پلیس در مثال بالا به دلیل شرطی شدن واکنش نشان داده و استرس در بدن شما ایجاد می شود چرا که دیدن پلیس بطور ناخود آگاه در شما استرس ایجاد می کند مگر اینکه: شما به دلیل اطلاعات و آگاهی های قبلی پیش بینی وجود و یا ایجاد اتفاقی را می دانستید .2- به طور عادتا عادت به دیدن آن عامل خاص(پلیس در این مثال )در مکان و یا زمان خاص )داشته باشید. ممکن است این سوال برای شما پیش آید که بالاخره نمی شود جامعه را به حال خود رها کرد و هیچ کاری نکرد تا ایجاد استرس نکنیم !!! ولی صحبت اینجا اصلا این نیست که کاری در اجتماع صورت نگیرد بلکه سخن در اینجا این است که تغییرات در هر قسمت و یا امری می تواند بدون بروز استرس در آحاد مردم و اجتماع باشد . یک مثال دیگر :فرض کنید همسر یک خانمی برای همسرش هر روز غذای نمکین درست می کند .مرد خانه یک هفته به او چیزی نمی گوید و خوب غذا را می خورد ولی یک دفعه یک روز که از سرکار آمد غذا را که نمکین دید آن را پرتاب می کند به دیوار ! قطعا زن خانه در این حال دچار استرس می شود می دانید چرا ؟چون اولا این عکس العمل سابقه دار نبوده و دوم اینکه (از همه مهمتر )این عکس العمل به طور منظم در زمان و مکان خاصی تکرار نمی شده که فرد بتواند آن را به یک نحوی پیش گویی کند و از آن آگاهی پیدا کند . دقت کنید صحبت سر این نیست که خانم کار بدی انجام داده( و یا آن معتادان در مثال قبل کار بدی انجام می دادند) پس باید جزاآن خطای خود را ببینند بلکه صحبت سر این است که اگر قرار باشد اصلاحی هم در امری صورت گیرد باید بر اساس قانونی مکتوب و کاملا واضح و مشخص بوده، به مرور صورت گیرد ، به طوری که تک تک افراد و حتی گناه کاران از شرایط و ویژگی های آن خبر داشته باشند ونیز جزا ی آن کار برای فرد کاملا تفهیم شود به طوری که خاطیان هم حتی بتوانندجزای کار خود را پیشبینی کنند.به معنی دیگر هرگونه تغییری در شرایط و تحولات اجتماع اعم از سیاسی ،اجتماعی ،فرهنگی ،قضایی باید به طور کامل دسته بندی و فهرست بندی شده و به طور ریز به ریز به اطلاع آحاد جامعه برسد و شرایط خطا کنندگان و میزان و چگونگی عکس العملها نسبت به جرم آنها باید مشخص و تعریف شده باشد . اگر چه شما حق دارید بگویید که نمی توان تمامی قوانین را برای مردم تعریف و تببین کرد و در این صورت باید هر روز ده تا کتاب به مردم داد !!ولی می توان قوانینی را که آحاد مردم به طور مستقیم و به طور دائم در زندگی روزمره خود با آن سر و کار دارند و نسبت به آن شرطی شده اند را به اطلاع مردم به طور کامل رساند .به طور مثال تغییر در قوانین گمرکی کشور شاید تنها به یک صدم درصد جمعیت یک کشور مربوط باشد و البته آن هم باید به طور مرتب به گروهی که با امور گمرکی در ارتباط هستند تفهیم شودولی لزومی ندارد به عموم مردم اطلاع داده شود . اگر چه در کشورهایی که دراجرای عدالت اجتماعی از دیگران پیشی گرفته اند عموما سعی براین دارندکه تغییرات مورد نیاز در هر شغل را یا از طریق همه پرسی در بین شاغلین و طرف حسابهای همان شغل و یا از طریق کسب آرای جمعی در بین متخصصان همان رشته و گروه مورد ایجاد کنند .چرا که در این صورت چون تغییرات در قوانین با فرهنگ و شعور و دانش آن افراد که مطالعاتی چندین ساله در آن زمینه ی شغلی خاص داشته اند قابل هضم و درک است و در نتیجه پذیرش و انجام آن نه تنها ایجاد استرس برایشان نمی کند بلکه دلگرمی و تکاپو را برایشان به ارمغان می آورد . اما در کشورهای جهان سوم که امور،کمتر تخصصی شده اند هم می توان تغییرات را به طور کلی تربرای افراد ذی نفع آن امور تفهیم کرد و یا با نظر سنجی ها و کسب اراء آنها زمینه های پیش بینی را برای تغییر در امور در بین افراد ایجاد کرد . اگر چه تنها قوانین و تغییرات ناگهانی آنها نیست که استرس زا است، بلکه گاهی وجود قوانین و عدم کنترل و اجرای آن از طریق دولتها و مدیران نیز می تواند به مراتب بسیار استرس زا تر باشد . دلیل این امر این است که گاهی قانونی وجود دارد و مردم از آن بیخبر ند و یا از ریز آن خبر ندارند، ولی به طور ناگهانی شاهد زور و فشار برای انجام آن قوانین و یا قانون خاص می شوند .در این حالت به دلیل اینکه مردم برای اثبات بی گناهیشان نمی توانند به منبعی مراجعه کنند و در آن واحد خود را تنها در مقابل خطایی که کاملا توجیح نشده بودند می بینند ،نه تنها می تواند بسیار می تواند استرس زا باشد،بلکه می تواند نارضایتی را در بین اقشاری از جامعه بالا ببرد . مورد سوم نیز می تواند شامل قوانینی باشد که وجود دارد و اجرا هم می شود ولی به طور کامل در همه ی مکانها و یا در همه ی زمانها و یا برای همه ی اشخاص رعایت نمی شود به این ترتیب خود می تواند عاملی استرس زا محسوب شود .هم از طریق دیدن بی عدالتی و هم از طریق اینکه فرد می خواهد مانند گروهی که آزاد هستند از قید آن قانون خاص راحت و رها حرکت کند ولی نمی داند آیا طبق قوانین تنبیه خواهد شد یا نه ! برای موارد فوق مثال می زنم تا زمینه های اضطرابهای اجتماعی مشخص گردد : در قسمتی از یک خیابان که اصلا نه تابلویی مبنی بر عدم پارک خودرو و نه نشانه ای بر عدم این کار وجود دارد (عدم وجود قانون )شما چندین ماه است که خود روی خود را پارک می کنید و هیچ اتفاقی هم نمی افتاده است . تصور کنید یک دفعه یک هفته مانده به عید وقتی بر می گردید که ماشین پارک شده ی خود را سوار شوید مواجهه با قبض جریمه می شوید (آدرس این مکان نزد بنده موجود است وبا وجود شکایت به شهردار منطقه 5 جوابی برای آن نیست )هرچه بال بال می زنید که اگر پارک اینجا خطا بوده کو تابلو و یا چرا این چند ماهه خبری نبوده و یک دفعه شب عید و... . تصور کنیدآقایی از بغل سفارت خانه ای رد می شود و بدون وجود هیچ تابلوی عکس گرفتن ممنوع از سفارت کشور مقیم خود عکس می گیرد تا مثلا برای یادگاری ببرد و یک دفعه پلیسها می ریزند و او را دستگیرمی گیرند و هر چه قسم می دهی که به خدا هیچ تابلویی مبنی بر عدم عکاسی وجود ندارد (آدرس سفارت مورد نظر محفوظ در نزد اینجانب است )خلاصه فایده ای ندارد.اما جزای کاری هم که نمی دانسته را نمی توانید تصور کنید!!تاجایی که فرد می گوید یک کلمه حرف نمی زنم تا کنسول کشورم را خبر کنید؟؟!!!وخلاصه با این حرف آبها از آسیاب می افتد و طرف میره که دیگه بر نمی گرده !(عجب سوغاتی). تصور کنید یک قهرمان کشوری (دارای رتبه در سطح کشور)می آید در مسابقات منطقه ای اموزش و پرورش (تنها برای دست گرمی !)شرکت می کنه (صرفاجهت اطلاع: داوران وناظرین و خط نگه داران این مسابقات، مربیان غیر تخصصی تربیت بدنی، استخدامی آموزش پرورش هستند )و بعد از سه ماه که رتبه ی آن دانش آموز می آید می بینیم که رتبه ی سوم شده! و کلی شکایت و بر و بیا... بعدا کاغذ درب و داغون (داقون ؟) داور ! را از ته کمدی بیرون می کشند و معلوم می شود برای این بچه خطا !!گرفته اندو او را اتوماتیک از گروه خود انداخته اند . گله می کنیم که بابا این بچه بعد از 5سال ورزش تخصصی زیر مربیان تراز اول کشور هنوز نمی دونسته خطا چیه که شما معلمین تربیت بدنی که اصلا تخصصی در این زمینه ندارید خطای آن بچه رافهمید؟؟؟!!!! اصلا به فرض مثال اگر این بچه خطا داشته پس چرا خط نگه دارا ،داورها ،عوامل شما و... کسی سوت نزده تا این بچه اصلا ادامه ی مسابقه را ندهد .جواب چی بود ؟ -نه اگه سوت می زدیم حواس بقیه ی بچه هاپرت می شده ! - باشه حواس بچه ها تو این همه جیغ و دست و... پرت نشد تو این یک مورد پرت شده؟! پس چرا بعدا به بچه خطاش توضیح داده نشد ؟ -نمی دونیم . -پس اصلا منظور آموزش پرورش از اجرای مسابقات منطقه ای چیه اگر هدفش ارتقاء سطح مسابقات نیست ؟(مورد مسابقه و محل آن و اطلاعات مربوطه نزد بنده محفوظ است )خلاصه رفتیم به دفتر حقوقی آموزش و پرورش هم شکایت کردیم و... آخرش هیچ ! بعد از یک سال 9ماه طول می کشد تا وزارت ارشاد بخواهد مجوز کتابت را بدهد و بعد از اینکه چندین بار مراجعه می کنی و می بینی که برایت اصلاحیه زدند و خانمهای منشی که در آنجا کار می کننند این اصلاحیه ها را دست شما می دهند و بدون اینکه قدرت این را داشته باشی که از نظر خودت دفاع کنی که آخه چرا و طبق کدام چهار چوب کتابی ممنوع و چاپ می شود و یا تشویق می شود و یا باید اصلاح شود و قوانین مربوط به این اصلاحیه ها کجا نوشته شده است و طرف حساب این کتاب من که بوده و... (قوانین نامعلوم)جالب تر اینجا است که سرمان را مانند بچه ی خوب پایین می اندازیم و از ترسمان چیزی نمی گوییم و اصلاح می کنیم وآن را زود تحویل می دهیم بعد از سه ماه که کتاب اصلاح شده را تحویل دادیم و چند بار مراجعه کردیم دوباره اصلاحیه را دستم می دهند که درست همان اصلاحیه ی چهار ماه پیش است ؟؟؟!!! به منشی می گم به خدا من این موارد را چهار ماه پیش اصلاح کردم چی چی رو دوباره اصلاح کنم ؟من که مطلب را اساسا حذف کردم دیگه کجاش رو اصلاح کنم . می گه برو من نمی دونم مشکل خودته ؟؟!!(مدارک و مستندات این مورد در نزد این جانب محفوظ است )خلاصه این سوال برایم پیش می آید که چطور می شود یک کتاب در عرض 6 روز (از اول فروردین تا اولین باز گشایی ادارات)نوشته می شود و بعد در مدت 11روز نه تنها مجوز می گیرد بلکه چاپ هم می شود(با توجه به تعطیلی های موجود از 6 فروردین تا 17 فروردین )تازه درجا یک اداره ی دولتی تقاضای چاپ2000تا از آن را هم می دهد ؟؟؟!!!!دیگه شاخ در می آورم.فرق آن نویسنده ی خوش اقبال با منی که دوسال شب و روز تحقیق کردم تا کتابم را نوشتم و ... چیست .نمی فهمم . و... اینها و هزاران مورد دیگر از دسته اضطرابهای اجتماعی است . بنابراین آشفتگی در تببین قوانین -عدم اجرای دائمی و به موقع آن عدم جامعیت در اجرای قوانین -عدم تناسب جزا و یا جزا ی سلیقه ای و... همه از عوامل ایجاد اضطراب اجتماعی است . یادم میاید وقتی دیدم آقایی تنها با پیشنهاد زبانی رشوه به یک سرباز برای انجام یک کار اداری به سه سال زندان محکوم شد چقدر به خودم بالیدم که چه خوب !ولی طولی نکشید که دیدم بعضی هاو تنها بعضی ها ... الغرض: حضرت علی (ع) می فرمایند :مردم از آن چیزی می ترسند که نسبت به آن جاهلند . و من همواره می ترسم، چون بسیاری از قوانین اجتماعی ایران را نمی دانم و ناگهان در اجرای آن غافل گیر می شوم و یا اگر می دانم برخورد های سلیقه ای با آن قوانین و جزا ی عدم اجرای آن را یا نمی دانم ویانمی توانم پیش بینی کنم .
قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت |